حنیفاحنیفا، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 13 روز سن داره

حنیفا مورچه ی قشنگ مامانشه

اللهم عجل لولیک الفرج

1394/3/3 16:31
نویسنده : زهرا
137 بازدید
اشتراک گذاری

 

دو روزه که روی عکس بابا می شینی و بازی می کنی.

یه عکسی هست که من و بابا 5-6 سال پیش گرفته بودیم.

روی بنر چاپش کردیم.فکر می کنم یک متره .

اما کیفیتش خوب نشد که روی دیوار بزنیم.

می خواستی بازی کنی گفتی عکس بابا رو بیار بازی کنم.

عکسی که روی دیوار اتاقه منظورت بود.

منم یادم اومد قبلا یکی بی کیفیت ازش چاپ کردیم ،برات آوردم.

اسباب بازی و وسایلت رو می چینی روی عکس و خودتم می شینی بازی می کنی.

گاهیم منو دعوت کنی با هم بازی کنیم.

بعضی وقتام عکس بابا رو بوس می کنی یا بغلش می کنی. خوب این ابراز احساساتت برای من خیلی شیرینه ، چون پدرت قراره برگرده و تو بازم پدرت رو می بینی.

اما چند وقت پیش یه کلیپ دیدم از یه پسربچه ی حدودا یک ساله که پدرش تازه توی سوریه یا عراق شهید شده بود.

عکس پدرش رو دید و رفت سمت عکس .

اون قدر این بچه برای پدرش دلتنگی می کرد که من چندثانیه بیشتر نتونستم نگاه کنم و بقیه اش رو ندیدم.

خدا لعنت کنه وهابی های آدمخوار رو و صهیونیست های کودک کش و عربستان که حامی اصلی اون هاست چون تامین کننده ی اهدافشون هستن.

هر وقتم که یادم می افته حتی همین الان نمی تونم جلوی اشکامو بگیرم.

تازه این کلیپ که من دیدم مربوط به یه کودک ایرانیه که توی امنیت زندگی می کنه و فقط پدرش رو از دست داده اما باز دیدنش جیگر آدمو آتیش می زنه.

بچه هایی که توی سوریه و عراق و یمن و فلسطین و ... هستن من فقط یکی دوبار اتفاقی چند تا عکس ازشون دیدم و هر بار تا یک هفته نمی تونستم غذا بخورم .

عکس بچه هایی که توی بمباران شهید شده بودن و...

در این مورد عکسای خیلی وحشتناک تری هست که من هیچ وقت نمی خوام ببینمشون.

حتی فیلم ها و کلیپ هاشون هست .

عروسکم قدر کشورت رو بدون و قدر رهبر مقتدر و عادلی که این امنیت رو ایجاد کرده.

ان شاالله چیزی نمونده تا رسیدن به امام معصومی که خداوند وعده داده به ما برمی گردونه.

خبر آمد خبری در راه هست...

 

پسندها (1)

نظرات (0)