فقط باید توی اتاق لباس عوض کنی
یه مسئله ای که خیلی برای من دوست داشتنیه و خیلی وقتا باهاش شاد می شم لباس عوض کردنته.
بهت گفتم باید توی اتاق لباس عوض کنی.
یه بار خونه ی باباجون بودیم شما رفتی توی اتاق .شلوارتو در آوردی .بعد اومدی بیرون و گفتی: کسی نیاد توی اتاق من دارم لباس عوض می کنم.
بعد دوباره رفتی توی اتاق درو بستی تا شلوارتو بپوشی.
به شوخی بهت گفتیم:حنیفا لباستو عوض کردی؟
ناراحت درو باز کردی ؛شلوارتم نصفه پوشیده بودی و گفتی: نه نیاید .هنوز عوض نکردم.بعد دوباره درو بستی .
یه بارم مهمون داشتیم .از بیرون اومده بودیم .به من گفتی بیا لباسامو عوض کن.
خودت اومدی لباست رو دربیاری . رفتی توی اتاق لباست رو دراوردی .دوباره اومدی بیرون ،لباس جدیدت هم دستت بود.به من گفتی اینو برام بپوش.اومدم بپوشم که گفتی:این جا نه ،بریم تو اتاق بپوش.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی